626) سوره کهف (18) آیه45 وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدّ
بسم الله الرحمن الرحیم
626) سوره کهف (18) آیه45
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً
ترجمه
و برای آنان زندگی دنیا را مَثَل بزن که همچون آبی است که آن را از آسمان فروفرستادیم پس گیاه زمین بدان مخلوط شد پس یک شبه هیزمی شد [که] بادها آن را بپراکنند، و خداوند بر هر چیزی همواره اقتدار دارد.
نکات ترجمه
«تَذْرُوهُ»
گفتهاند ماده «ذرو» در اصل بر دو معنای مختلف دلالت میکند. یکی به معنای اشراف بر چیزی و سایه افکندن بر آن است که از این معنا کلمه «ذِروَة» به معنای نوک نیزه معروف است؛ و دیگری به معنای «انداختن و پراکنده کردن» است (معجم المقاییس اللغة، ج2، ص352؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج3، ص312) که مخصوصا در مورد اینکه باد چیزی را با خود بردارد و بپراکند به کار میرود (کتاب العین، ج8، ص193)[1]
«الذَّارِی» اسم فاعل از همین ماده (= پراکنده کننده) و «ذَرْواً» مصدر همین ماده است (وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً؛ ذاریات/1)
لازم به ذکر است که فعل آن «ذَرَوَ یَذْرُو» (یَذرُرُ بوده که به یذرُو تبدیل شده) یا «ذَرَوَ یَذْری» (یَذْرِیُ بوده که به یذری تبدیل شده) میباشد (لسان العرب، ج14، ص282) و نباید آن را با ماده «وَذَرَ یَذَرُ» (یَوْذَرُ بوده که به یَذَرُ تبدیل شده) و این ماده اخیر هم در قرآن کریم به کار رفته (مثلا: «وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ» قیامة/21) اشتباه گرفت؛ و حتی در هیچ از یک از قرائات غیرمشهور هم به صورت «تَذَروه» قرائت نشده است که بخواهیم این کلمه را ذیل ماده «وذر» بحث کنیم. (این اشتباهی است که در نرمافزار جامع تفاسیر نور مشاهده میشود)
همچنین برخی کلمه «ذرّیّة» را هم در ذیل همین ماده بحث کردهاند اما همانجا تذکر دادهاند که برخی آن را از ماده «ذرء» و برخی آن را از ماده «ذرر» میدانند (مفردات ألفاظ القرآن، ص327) و به نظر میرسد قرار دادن کلمه «ذریة» در ذیل یکی از دو ماده اخیر با معنای آن مناسبتر باشد (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج3، ص301-302)
بر این اساس که «ذریه» را از این ماده ندانیم، ماده «ذرو» در مجموع در قرآن کریم فقط در همین سه موردی که اشاره شد به کار رفته است.
اختلاف قرائت[2]
حدیث
1) امیرالمومنین ع در یکی از خطبههای خود فرمودند:
من شما را از دنیا مىترسانم که شیرین است و سرسبز و رنگین؛ پوشیده در شهوات است، و به خاطر نقد بودنش محبوب دلها. بنای آن با آرزوها ساخته شده و خود را به زیور غرور آراسته. شادى آن نپاید، و از اندوهش ایمن بودن نشاید. نیرنگبازی است زیانبار و ناپایدار، فنا شوندهاى است خورنده و مرگبار. چون با آرزوى خواهندگان دمساز شود، و با رضاى آنان همآواز، بناگاه چنان گردد که خداوند سبحان فرمود «همچون آبى که فرو فرستادیم آن را از آسمان، پس بیامیخت رستنیهاى زمین بدان، پس یک شبه هیزمی شد [که] بادها آن را بردارند، و خداوند همواره بر هر چیزی تواناست.»
کسى از آن در شادی و سرور نرفت، جز آن که پس آن اشکش جاری شد؛ و روى خوش به کسى نیاورد، جز آنکه با سختى و بدحالى بدو پشت کرد؛ و باران آسایشش بر کسى نبارید، جز آنکه با رگبار بلایش بیازارید؛ اگر بامداد یاور کسى بود، شامگاه او را ناشناس شمرد؛ و اگر از سویى گوارا و شیرین است، از سوى دیگر تلخى و مرگ با خود آرد؛ اگر کسى لحظهای زیر بال و پر امن آن بیارامد، بامدادان شاهبال بیم بر سر او فرو کوبد. سخت فریبندهاى است و فریبا است آنچه در آن است، گذران است و در گذر است هر که بر آن است. خیری در زاد و توشههای آن نیست مگر کسی توشه تقوا برگیرد....
تحف العقول، ص180-181؛ نهجالبلاغه، خطبه110[3]
روی عن أمیر المؤمنین ع فی الزهد و ذم الدنیا و عاجلها
إِنِّی أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعَاجِلَةِ وَ عُمِّرَتْ بِالْآمَالِ وَ تَزَیَّنَتْ بِالْغُرُورِ لَا تَدُومُ حَبْرَتُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ زَائِلَةٌ نَافِدَةٌ أَکَّالَةٌ غَوَّالَةٌ لَا تَعْدُو إِذَا هِیَ تَنَاهَتْ إِلَى أُمْنِیَّةِ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِیهَا وَ الرِّضَا بِهَا أَنْ تَکُونَ کَمَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ «کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً» مَعَ أَنَّ امْرَأً لَمْ یَکُنْ مِنْهَا فِی حَبْرَةٍ إِلَّا أَعْقَبَتْهُ عَبْرَةً وَ لَمْ یَلْقَ مِنْ سَرَّائِهَا بَطْناً إِلَّا مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِهَا ظَهْراً وَ لَمْ تَطُلَّهُ فِیهَا دِیمَةُ رَخَاءٍ إِلَّا هَتَفَتْ عَلَیْهِ مُزْنَةُ بَلَاءٍ إِذَا هِیَ أَصْبَحَتْ مُنْتَصِرَةً أَنْ تُمْسِیَ لَهُ مُنْکِرَةً وَ إِنْ جَانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ لِامْرِئٍ وَ احْلَوْلَى أَمَرَّ عَلَیْهِ جَانِبٌ مِنْهَا فَأَوْبَى وَ إِنْ لَبِسَ امْرُؤٌ مِنْهَا فِی جَنَاحِ أَمْنٍ إِلَّا أَصْبَحَ فِی أَخْوَفِ خَوْفٍ غَرَّارَةٌ غُرُورٌ مَا فِیهَا فَانِیَةٌ فَانٍ مَنْ عَلَیْهَا لَا خَیْرَ فِی شَیْءٍ مِنْ زَادِهَا إِلَّا التَّقْوَى ...
2) از امام کاظم ع خطبهای از امیرالمومنین ع روایت شده است که در فرازی از آن فرمودهاند:
به دنیا همچون زاهدى بنگرید که از آن جدا خواهد شد، که او مقیم و ساکن را [از خود] براند و کسی را که در رفاه و امن زندگی میکند بناگاه به وضعیت دردآوری گرفتار آرد. آنچه از دنیا روى گرداند و پشت کرد، دیگر امیدى در برگشت آن نیست؛ و کسى نمىداند که چه چیزی در پیش است تا آمادهاش باشد. آسایش آن به بلا وصل شود، و ماندگارى آن به فنا انجامد. شادمانى آن به حزن آمیخته است و بقای در آن، با ضعف و سستى، همراه. چونان باغى است که چراگاهش سرسبز و آباد است، و هر کس آن را ببیند در شگفت آید، آبش خوشگوار است و خاکش طربانگیز، ریشههایش نم و رطوبت را به خود کشیده؛ اما چون گیاهش به ثمر رسد و شاخههاى آن اعتدال یابد ناگاه طوفانى بوزد و شاخ و برگهایش را از هم بپاشاند چنان شود که خداوند مىفرماید: «پس یک شبه هیزمی شد [که] بادها آن را بردارند، و خداوند بر هر چیزی همواره تواناست.» پس دنیا را به عنوان چیزی بنگرید که آنچه از آن شما را شگفت زده مىکند بیشمار است و آنچه از آن به شما سودی دهد کمشمار.
الکافی، ج8، ص17
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْکُوفِیُّ وَ هُوَ الْعَاصِمِیُّ عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ الصَّوَّافِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یُوصِی أَصْحَابَهُ وَ یَقُولُ ...[4]
انْظُرُوا فِی الدُّنْیَا نَظَرَ الزَّاهِدِ الْمُفَارِقِ لَهَا فَإِنَّهَا تُزِیلُ الثَّاوِیَ السَّاکِنَ وَ تَفْجَعُ الْمُتْرَفَ الْآمِنَ لَا یُرْجَى مِنْهَا مَا تَوَلَّى فَأَدْبَرَ وَ لَا یُدْرَى مَا هُوَ آتٍ مِنْهَا فَیُنْتَظَرَ وُصِلَ الْبَلَاءُ مِنْهَا بِالرَّخَاءِ وَ الْبَقَاءُ مِنْهَا إِلَى فَنَاءٍ فَسُرُورُهَا مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ وَ الْبَقَاءُ فِیهَا إِلَى الضَّعْفِ وَ الْوَهْنِ فَهِیَ کَرَوْضَةٍ اعْتَمَّ مَرْعَاهَا وَ أَعْجَبَتْ مَنْ یَرَاهَا عَذْبٌ شُرْبُهَا طَیِّبٌ تُرْبُهَا تَمُجُّ عُرُوقُهَا الثَّرَى وَ تَنْطُفُ فُرُوعُهَا النَّدَى حَتَّى إِذَا بَلَغَ الْعُشْبُ إِبَّانَهُ وَ اسْتَوَى بَنَانُهُ هَاجَتْ رِیحٌ تَحُتُّ الْوَرَقَ وَ تُفَرِّقُ مَا اتَّسَقَ فَأَصْبَحَتْ کَمَا قَالَ اللَّهُ «هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً» انْظُرُوا فِی الدُّنْیَا فِی کَثْرَةِ مَا یُعْجِبُکُمْ وَ قِلَّةِ مَا یَنْفَعُکُمْ.[5]
تدبر
1) «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً»
خداوند متعال بعد از حکایت صاحب آن باغ که به باغش مغرور شد و آن باغ را یک شبه از دست داد، به پیامبرش میفرماید: یک مَثَل دیگری برایشان بزن که این مًثًل نیز همانند حکایت قبل محورش این است که همه امور عالم به دست خداست و فریب زینتهای چند روزه دنیا را نخورید و اینها را همیشگی نپندارید.
در این مَثَل، خداوند زندگی دنیا را تشبیه میکند به آبی که آن را از آسمان فرومی فرستد و با گیاهان زمین درمیآمیزد و همه گیاهان را سرسبزی طراوت میبخشد؛ اما آن گیاهان، احتمالا در پی وقوع حادثهای، بناگاه و یک شبه همچون هیزمی خشک و خرد شوند به نحوی که بادها براحتی آنها را از جا بکنند و شاخههایشان را این سو و آن سو بپراکنند،
و در پایان تذکر میدهد که خداوند همواره بر هر چیزی همواره تواناست و همه چیز را تنها و تنها در ید قدرت او ببینید.
تمثیلی بسیار مشابه با این تمثیل در آیه 26 سوره یونس نیز آمده است:
إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
در حقیقت، مَثَلِ زندگى دنیا بسان آبى است که آن را از آسمان فرو ریختیم، پس گیاه زمین- از آنچه مردم و دامها مىخورند- با آن مخلوط شد، تا آن گاه که زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که آنان توانای بر آن هستند، [بناگاه] دستور ما، در شب یا روز، آمد و آن را چنان درویده کردیم که گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه این آیات را تفصیل میدهیم براى مردمى که میاندیشند.
2) «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ...»
چرا خداوند خود مستقیما این مَتَل را مطرح نکرد و فرمود «برایشان مثل بزن ...»
الف. [میخواهد بفهماند] یکى از اصول تربیت و تبلیغ، استفاده از مثلهاى قابل فهم عموم و طبیعى مىباشد [و تو هم از این روش استفاده کن] (تفسیر نور، ج7، ص178)
ب. تا نشان دهد که خداوند صرفاً از ما نمیخواهد که فقط خودمان این مَثَل را بشنویم و در آن بیندیشیم، بلکه علاوه بر آن اینچنین مَثَلهایی را به گوش دیگران هم برسانیم و دیگران را هم با تأمل واداریم.
ج. ...
3) «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً»
در این آیه ظرائف توحیدی متعددی رعایت شده است؛ از جمله:
الف. آنجا که ناظر به حیاتبخشی و طراوت دهی است (فروفرستادن آب)، فاعل آن را خود خداوند معرفی کرده (انزلناه)، اما آنجا که درخت میخشکد یا باد شاخ و برگ آن را میپراکند، این کار به خود این امور ارجاع داده شده است.
ب. با اینکه این امور را به اینها نسبت داد با آوردن عبارت آخر، تذکر داد که همه اینها هم تحت قدرت خداوند است.
ج. ...
موارد زیر را در کانال نگذاشتم
4) «فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ»
چرا نفرمود «فاختلط بنات الارض: با گیاه زمین مخلوط شد» بلکه فرمود «گیاه زمین با آن مخلوط شد»؟
الف. چون غلبه با گیاه است و این آب تنها جزیی از گیاه میشود [نه اینکه گیاه، جزیی از آب شود!] (المیزان، ج13، ص318)
ب. این تعبیر ظرفیت معانی دیگری را هم د ارد که تعبیر «فاختلط بنبات الارض» ظرفیت آن را ندارد؛ از جمله اینکه «با این آب، گیاهان زمین [با هم] مخلوط شدند» یعنی گیاهانی تو در تو و درهمپیچیده پدید آمد» (بسیاری از مترجمان این آیه را اینچنین ترجمه کردهاند، که میتواند ترجمه درستی باشد؛ و چنانکه بارها اشاره شد، با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ برای چند معنا، وجود چند معنای صحیح برای یک آیه هیچ مشکلی ندارد.)
ج. ...
5) «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً»
ظاهرا مقصود اصلی از تمثیل ارائه شده در این آیه توجه دادن است به سرعت روالپذیری نعمتهای دنیوی. (المیزان، ج13، ص318) تا به جلوههاى زودگذر دنیا دلخوش و مغرور نشویم و به آیندهى پایدار بیندیشیم. (تفسیر نور، ج7، ص178)
اما مشبهٌ به چیست (زندگی دنیا به چه چیزی تشبیه شده است)؟
الف. این آب از آن جهت که نفعی میدهد اما نفعدهیاش قطع میگردد. (مجمع البیان، ج5، ص155)
ب. آن گیاه از این جهت که ابتدا با طراوت خویش شخص را شیفته خود میکند اما بناگاه می خشکد و از بین میرود. (مجمع البیان، ج5، ص155)
ج. زندگی دنیا به زندگیای با مجموعه این اوصاف تشبیه شده است. (مجمع البیان، ج5، ص155) یعنی این یک استعاره تمثیلی است نه تشبیه مفرد به مفرد (المیزان، ج10، ص38)
د. ...
[1] . ذرو الریح التراب تحمله ثم تثیبه
[2] . و قرأ ابن مسعود: تذریه من أذرى رباعیا.
و قرأ زید بن علیّ و الحسن و النخعی و الأعمش و طلحة و ابن أبی لیلى و ابن محیصن و خلف و ابن عیسى و ابن جریر: الریح على الإفراد. و الجمهور تَذْرُوهُ الرِّیاحُ. (البحر المحیط، ج7، ص186)
[3] . متن نهجالبلاغه اندک تفاوتهایی در عبارت دارد:
أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعَاجِلَةِ وَ رَاقَتْ بِالْقَلِیلِ وَ تَحَلَّتْ بِالآْمَالِ وَ تَزَیَّنَتْ بِالْغُرُورِ لَا تَدُومُ حَبْرَتُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ حَائِلَةٌ زَائِلَةٌ نَافِدَةٌ بَائِدَةٌ أَکَّالَةٌ غَوَّالَةٌ لَا تَعْدُو إِذَا تَنَاهَتْ إِلَى أُمْنِیَّةِ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِیهَا وَ الرِّضَاءِ بِهَا أَنْ تَکُونَ کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً «1» لَمْ یَکُنِ امْرُؤٌ مِنْهَا فِی حَبْرَةٍ إِلَّا أَعْقَبَتْهُ بَعْدَهَا عَبْرَةً وَ لَمْ یَلْقَ مِنْ سَرَّائِهَا بَطْناً إِلَّا مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِهَا ظَهْراً وَ لَمْ تَطُلَّهُ فِیهَا دِیمَةُ رَخَاءٍ إِلَّا هَتَنَتْ عَلَیْهِ مُزْنَةُ بَلَاءٍ وَ حَرِیٌّ إِذَا أَصْبَحَتْ لَهُ مُنْتَصِرَةً أَنْ تُمْسِیَ لَهُ مُتَنَکِّرَةً وَ إِنْ جَانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ وَ احْلَوْلَى أَمَرَّ مِنْهَا جَانِبٌ فَأَوْبَى لَا یَنَالُ امْرُؤٌ مِنْ غَضَارَتِهَا رَغَباً إِلَّا أَرْهَقَتْهُ مِنْ نَوَائِبِهَا تَعَباً وَ لَا یُمْسِی مِنْهَا فِی جَنَاحِ أَمْنٍ إِلَّا أَصْبَحَ عَلَى قَوَادِمِ خَوْفٍ غَرَّارَةٌ غُرُورٌ مَا فِیهَا فَانِیَةٌ فَانٍ مَنْ عَلَیْهَا لَا خَیْرَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَزْوَادِهَا إِلَّا التَّقْوَى
[4] . أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا غِبْطَةُ الطَّالِبِ الرَّاجِی وَ ثِقَةُ الْهَارِبِ اللَّاجِی وَ اسْتَشْعِرُوا التَّقْوَى شِعَاراً بَاطِناً وَ اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً خَالِصاً تَحْیَوْا بِهِ أَفْضَلَ الْحَیَاةِ وَ تَسْلُکُوا بِهِ طَرِیقَ النَّجَاةِ
[5] . این روایت هم درست نقطه مقابل دنیا درباره کشت در آخرت است:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَجُلٍ یَغْرِسُ غَرْساً فِی حَائِطٍ لَهُ فَوَقَفَ لَهُ وَ قَالَ أَ لَا أَدُلُّکَ عَلَى غَرْسٍ أَثْبَتَ أَصْلًا وَ أَسْرَعَ إِینَاعاً وَ أَطْیَبَ ثَمَراً وَ أَبْقَى قَالَ بَلَى فَدُلَّنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ فَقُلْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ فَإِنَّ لَکَ إِنْ قُلْتَهُ بِکُلِّ تَسْبِیحَةٍ عَشْرَ شَجَرَاتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ أَنْوَاعِ الْفَاکِهَةِ وَ هُنَّ مِنَ الْبَاقِیَاتِ الصَّالِحَاتِ قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ فَإِنِّی أُشْهِدُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّ حَائِطِی هَذَا صَدَقَةٌ مَقْبُوضَةٌ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَهْلِ الصَّدَقَةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ- فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى. (الکافی، ج2، ص506)